صفحه اصلی
معرفی کتاب: اسب سیاه
  • 134 بازدید

درباره کتاب

از قدیم در گوشمان خوانده‌اند که معنای موفقیت چیست و راه رسیدن به آن کدام است. گویی قالبی استاندارد برای رشد و شکوفایی وجود دارد که همه باید آن را طی کنند، درغیر‌این‌صورت موفق نخواهند شد. امروزه در دنیایی زندگی می‌کنیم که فردگرایی اهمیت ویژه‌ای یافته. دیگر نسخه‌ای ثابت برای هیچ چیز وجود ندارد. هر شخص تلقی متفاوتی از خوش‌بختی و موفقیت در ذهن دارد؛ بنابراین طبیعی است که راهِ رسیدن به کامیابی نیز به تعداد آدم‌های روی کره‌ی زمین تنوع داشته باشد. کتاب اسب سیاه (Dark Horse) بر زندگی افراد موفقی تمرکز می‌کند که مسیر معمول را پیش نگرفتند و در شرایطی که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد، موفق شدند.

تاد رز (Todd Rose) و اگی اگاس (Ogi Ogas) اصطلاح اسب سیاه را از مسابقه‌های اسب‌دوانی و شرط‌ گذاری بر روی اسب‌ها برداشته‌اند. اسب سیاه به آن اسبی گفته می‌شود که کسی روی برنده شدنش شرط نمی‌بندد، اما در نهایت برنده می‌شود.

کتاب اسب سیاه باعث می‌شود همه به خود امید داشته باشند و توانایی‌های بالقوه‌شان را برای برتری یافتن، به یاد آورند. این کتاب برخلاف باورهای سنتی، برای افراد موفق، نبوغ خاصی قائل نمی‌شود. نویسندگان ویژگی‌های دیگری را در این افراد جست‌وجو می‌کنند؛ گرچه ویژگیِ این افراد متنوع و پیش‌بینی‌ناپذیر است اما رشته‌ی ظریفی وجود دارد که آن‌ها را به‌ هم پیوند می‌دهد؛ اسب‌های سیاه همگی الگوهای رایج را شکسته‌اند و احساس رضایت درونی دارند.

مترجم پیام بهرام پور   نشر مون

از متن کتاب

ذهنیت قدیمی می‌گفت: «فقط یک جرم سماویِ خاص جاذبه دارد.» ذهنیت جدید می‌گفت: «تمام اجرام سماوی جاذبه دارند.» ممکن نبود هر دوی این ادعاها هم‌زمان درست باشند.

در مبارزه‌ برای نجات روح توانمندی انسان نیز راهی برای آشتی وجود ندارد. تمام تعارضات تلخ بین ذهنیت استانداردسازی و ذهنیت اسب سیاه، از دیدگاه واگرای آن‌ها درباره‌ی توانمندی انسان نشئت می‌گیرد. ذهنیت قدیمی می‌گوید: «فقط افراد خاص استعداد دارند.» ذهنیت جدید می‌گوید: «همه استعداد دارند.» ممکن نیست هر دوی این ادعاها هم‌زمان صحیح باشند. باید انتخاب کنید که می‌خواهید در کدام جبهه بجنگید...

افزودن نظرات